هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سلوک معنوی و تجربه‌های عرفانی خود سخن می‌گوید. او از رسیدن به مراحل بالای معرفت، همدمی با قدسیان، و تجربه‌های عاشقانه و عرفانی مانند تبدیل شدن به خاک، خون، و زبان عیسی و مریم صحبت می‌کند. همچنین، از رویارویی با مرگ و رهایی از قید هستی برای رسیدن به بقای حقیقی سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رویارویی با مرگ و تجربه‌های عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۶۱

سالِکانِ راه را مَحْرَم شدم
ساکُنانِ قُدس را هَمدَم شدم

طارَمی دیدم بُرون از شش جِهَت
خاک گشتم فَرشِ آن طارَم شدم

خون شدم جوشیده در رَگ‌هایِ عشق
در دو چَشمِ عاشقانَش نَم شدم

گَهْ چو عیسی جُملگی گشتم زبان
گَهْ دلِ خاموشْ چون مَریَم شدم

آنچه از عیسی و مَریَم یاوه شُد
گَر مرا باور کُنی آن هم شدم

پیشِ نِشْترهایِ عشقِ لَم یَزَل
زَخْم گشتم صَد رَه و مَرهَم شدم

هر قَدَم همراهْ عزرائیل بود
جان مَبادَم گَر ازو دَرهَم شدم

رو به رو با مرگ کردم حَرب‌ها
تا زِ عینِ مرگْ من خُرَّم شدم

سُست کردم تَنگِ هستی را تمام
تا که بر زینِ بَقا مُحْکَم شدم

بانگِ نایِ لَمْ یَزَل بِشنو زِ من
گَر چو پُشتِ چَنگ اَنْدَر خَم شدم

رو نِمود اَللّهُ اَعْلَم مَر مرا
کُشتهٔ اَللّه و پس اَعْلَم شدم

عیدِ اَکبَر شَمسِ تبریزی بُوَد
عید را قُربانیِ اَعْظَم شدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.