۳۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۸

لب فروبستن ناصح گرهی بر باد است
صد ره این بست و گشادم بر یاد است

گل حسن تو بود در همه جا فصل بهار
بلبل باغ نوا از همه غم آزاد است

آدمی را ز همه چیز نفس منتخب است
در نفس منتخب آن است که با فریاد است

عرفی ار توبه ز می کرد نماند محجوب
توبه ی رند خرابات شکست آباد است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.