هوش مصنوعی:
متن بالا به موضوعاتی مانند بیهدفی و سردرگمی در زندگی، انتقاد از خودبینی و تکبر، و اهمیت خرد و اندیشه میپردازد. شاعر از نبود راهنما و معلم در زندگی شکایت دارد و اشاره میکند که جهل و بیخردی هزینههایی دارد. همچنین، به رابطهی انسان با خرد و اندیشه و نقد برخی رفتارهای اجتماعی مانند تکبر و خودستایی پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۷۰
دریا فراخ و کشتی ما بی معلم است
این درد زان زیاده که پایان موسم است
آنان که لاف مرتبه ی قرب می زنند
پهلو تهی کنند ز امکان که ملزم است
مردم اگر چه نقل ز فیض خرد کنند
ما دشمنیم با خرد، اندیشه حاکم است
هر نکته ای که هست به وجهی توان شناخت
تاوان جهل بی خردان بر معلم است
ما خود ز کبر تکیه به همت زدیم، لیک
درویش را معامله با جود منعم است
هر چند شرم دوست خلافش قبول کرد
معلوم شد ز کوشش عرفی که مجرم است
این درد زان زیاده که پایان موسم است
آنان که لاف مرتبه ی قرب می زنند
پهلو تهی کنند ز امکان که ملزم است
مردم اگر چه نقل ز فیض خرد کنند
ما دشمنیم با خرد، اندیشه حاکم است
هر نکته ای که هست به وجهی توان شناخت
تاوان جهل بی خردان بر معلم است
ما خود ز کبر تکیه به همت زدیم، لیک
درویش را معامله با جود منعم است
هر چند شرم دوست خلافش قبول کرد
معلوم شد ز کوشش عرفی که مجرم است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.