۳۴۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۶

باز آتش غم دست در آغوش رخس ماست
دشنام و طرب قفل گشای نفس ماست

جمازه ی ما تا به ره کعبه روان است
رقصان همه از ذوق نوای جرس ماست

آن چشمه ی شهدیم که در عین حلاوت
مرغ حرم و طایر قدسی مگس ماست

داغی که امان جوید از او سینه ی دوزخ
در باغ محبت ثمر نیم رس ماست

مرغان اجابت همه بریان و کباب اند
در باغ دعایی که نسیمش نفس ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.