هوش مصنوعی: شعر عرفی بیانگر عشق و شوریدگی است، با تأکید بر ارزش ناله‌های عاشقانه و تسلیم در برابر عشق. او از بی‌ثباتی دنیا و ناپایداری لذات آن می‌گوید و شنونده را به گوش دادن به ندای دل فرا می‌خواند. در پایان، شاعر با اشاره به کوتاهی عمر، از مستی و عشق به عنوان تنها راه نجات یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و عشق نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۵

از شوق که این ناله گرانمایه متاعی است
این شعله ی دل نام دگر سست سماعی است

در معرکه ی عشق زبون شو که درین رزم
هر کس که به صد رنگ شهیدی است شجاعی است

زین باغ مجو بهره که هر میوه که چینند
بی آبی ایام مکیده است و قناعی است

سیماب بود قفل در گوش تو ورنه
صد نغمه ی مستانه طلبکار سماعی است

گوش شنوا جوی که در بزم تامل
بر بستن لب موجب صد گونه صداعی است

تا عشق به بازاد دلم شعله فروشد
هر چیده دکان دوزخ و دال متاعی است

عرفی یکی از جیب برآور سر مستی
این محمل عمر است که بر دوش وداعی است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.