هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از عرفی شیرازی، به جستجوی دوست (معشوق یا خدا) و رنج‌های این راه می‌پردازد. شاعر از محبت، آرزو، و درد عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی رنج‌ها و جفاها در این مسیر ارزشمند هستند. او از نمادهای عرفانی مانند خضر، مسیح، دیر، و کعبه استفاده می‌کند تا عمق احساسات خود را بیان کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عرفانی و استعاره‌های پیچیده‌ی این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۳

با مهر و با محبت و با آرزوی دوست
با ما کسی چه گونه توان جست و جوی دوست

بر سنگ زد پیاله ی خضر آن که نوش کرد
خونابه ی شراب و جفای سبوی دوست

ای کفر و دین حلال کنیدم که می برم
اینک ز دیر و کعبه سلامی به سوی دوست

رنج مسیح و سعی اجل سودمند نیست
ماییم و صد مشام امیدی به بوی دوست

سازد به برگ لاله بدل برگ یاسمن
تشویش این نگاه مبیناد روی دوست

عرفی شکایت از ستم بی سبب مکن
چندین خوش است ساختنی هم به خوی دوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.