هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس تنهایی و بی‌اعتنایی به دنیای مادی است. شاعر از بی‌توجهی به امور دنیوی و پریشانی‌های خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که به دنبال آرامش درونی است. او از عشق و باغچه‌ی عشق یاد می‌کند و اشاره می‌کند که چشم دلش به ثمر تازه‌ی دیگران نیست. در نهایت، شاعر از میکده و صومعه صحبت می‌کند و بیان می‌کند که در صومعه غم مخموری و خمیازه‌ای وجود ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند میکده و مخموری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۱

اصلاح پریشانی ام اندازه ی کس نیست
اجزای مرا نسبت شیرازه ی کس نیست

سلمی طلبی چشم قدم شو که در این دشت
غماز جرس همره جمازه ی کس نیست

ما شیونیان نغمه ندانیم که ما را
گوشی است که بربسته ی آوازه ی کس نیست

ماییم و کهن برگ و بر باغچه ی عشق
چشم دل ما بر ثمر تازه ی کس نیست

عرفی مرو از میکده در صومعه، کانجا
کس را غم مخموری و خمیازه ی کس نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.