۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶

خون شد دل پاره پارهٔ ما
مردیم و نکرد چٰارهٔ ما

دادیم به کفر زلفش ایمان
شاید که شود کفارهٔ ما

بندیم ز شکوه لب و لیکن
خون میچکد از نظارهٔ ما

بااینهمه غم، نمیشود آب
آه از دل سنگ خارهٔ ما

بستیم رضی لب و توان یافت
پیغام دل از نظارهٔ ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.