هوش مصنوعی: این شعر از رضی الدین آرتیمانی بیانگر درد و رنج انسان در جستجوی آرامش و درمان است. شاعر از دنیای پر از فریب و خشونت سخن می‌گوید، جایی که عشق و فراق، حسرت و درد، و جستجوی معنویت در هم آمیخته‌اند. او به دنبال درمانی برای درد خود می‌گردد، اما آن را در هیچ‌کجای دنیا نمی‌یابد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که آرامش واقعی در جایی دیگر است، نه در دنیای مادی و ظاهری.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج، فراق، و انتقاد از جامعه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۷

جاه دنیا سر بسر نوک سنان و خنجر است
پا بدین ره کی نهد آنرا که چشمی بر سر است

سر به بالین چون نهد آنرا که دردی در دلست
خواب شیرین چون کند آن را که شوری در سر است

هفت کشور گشتم و درمان دردم کس نکرد
یا رب این درمان دردم در کدامین کشور است

پارسائی راست ناید، یار ما آسوده باش
حقه بازی دیگر و شمشیربازی دیگر است

راست بنگر جانب این پیره زال کج نهاد
کاین جلب پیوسته رنگین‌پار خون شوهر است

در فراقم یاد آنشب همچو آب و آتش است
در مزاقم حسرت آن لب چو شیر و شکر است

از خرابات و حرم چیزی نشد حاصل رضی
اینقدر معلوم شد کان نشئه جائی دیگر است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.