هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و اندوه درونی خود میگوید که مانند بتخانهای در دل کعبه است. او سکوت را ترجیح میدهد زیرا دیوانهای در زنجیر دارد. خرابات را به مسجد ترجیح میدهد چون نالههای مستانه دارد. نمیداند این احساس نور است یا آتش، اما میداند که خانهای از آتش است. از اختر درخشان میخواهد جهان را روشن کند، وگرنه شمعی در هر خانه هست. در پایان، شاعر به رضی میگوید که در ویرانهای ماتمزده آرام گرفته است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند دیوانگی و مستی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۱۶
مرا در دل غم جانانهای هست
درون کعبهام بت خانهای هست
ز لب مهر خموشی بر ندارم
که در زنجیر من دیوانهای هست
خراباتم ز مسجد خوش تر آید
که آنجا ناله ی مستانهای هست
نمی دانم اگر نار است اگر نور
همی دانم که آتش خانهای هست
درخشان اختری شو گیتی افروز
و گر نه شمع در هر خانهای هست
رضی گویی کجٰا آرام داری
کهن ویرانه، ماتم خانهای هست
درون کعبهام بت خانهای هست
ز لب مهر خموشی بر ندارم
که در زنجیر من دیوانهای هست
خراباتم ز مسجد خوش تر آید
که آنجا ناله ی مستانهای هست
نمی دانم اگر نار است اگر نور
همی دانم که آتش خانهای هست
درخشان اختری شو گیتی افروز
و گر نه شمع در هر خانهای هست
رضی گویی کجٰا آرام داری
کهن ویرانه، ماتم خانهای هست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.