هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و هجران مینالد و از رفتارهای متناقض معشوق شکایت میکند. او از جادو و جلاد بودن معشوق سخن میگوید و اشاره میکند که همه در برابر معشوق عاقل، دیوانه، شاگرد و استاد هستند. در نهایت، شاعر به راز عشق اشاره میکند و مرگ را به وصل ترجیح میدهد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند «مرگ تو مبارک باد» ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۲۰
کنم از شام تا سحر فریاد
کس به دادم نـــمی رسد صد داد
گه ز نازم کشد گه از غمزه
هر زمان شیوهای کند بنیــــاد
می کشد لطفش، آه ازین جادو
می برد دستش، آه ازین جلاد
همه دیوانه پیش او عاقل
همه شاگرد پیش او استاد
سرّ عشق ار چه گفتنی نبود
گفتم این رمز هر چه بادا باد
اینت از عادت مُسلمانی
روزی هیچ کافری مکناد
هجر بس نیست وصل غیرم کشت
رضیا مرگ تو مبارک باد
کس به دادم نـــمی رسد صد داد
گه ز نازم کشد گه از غمزه
هر زمان شیوهای کند بنیــــاد
می کشد لطفش، آه ازین جادو
می برد دستش، آه ازین جلاد
همه دیوانه پیش او عاقل
همه شاگرد پیش او استاد
سرّ عشق ار چه گفتنی نبود
گفتم این رمز هر چه بادا باد
اینت از عادت مُسلمانی
روزی هیچ کافری مکناد
هجر بس نیست وصل غیرم کشت
رضیا مرگ تو مبارک باد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.