هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از رضی‌الدین آرتیمانی، بیانگر حالتی از شوریدگی و دل‌باختگی است. شاعر از دین و دل بریده و در دام عشق اسیر شده است. او از مستی و شوخی معشوق سخن می‌گوید و از دست دادن ایمان و تسلیم شدن در برابر عشق را توصیف می‌کند. شعر با تصاویری مانند زلف مارپیچ معشوق، چشم‌های مست او، و صحنه‌های می‌نوشی و رقص، حالتی از وجد و شور عاشقانه را به تصویر می‌کشد. در پایان، شاعر از حیرانی و دیوانگی خود در برابر معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و می‌نوشی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۱

بی‌پرده برون میا که بسیار
دین و دل و دست رفته از کار

در حلقه تار و مار زلفت
بس سبحه که شد بدل به زنار

در دور دو چشم شوخ و مستت
بس گوشه نشین که شد قدح خوار

زنهار ز دست دوست گفتن
زنهار دگر مگوی زنهٰار

شستیم دو دست خود ز ایمان
بستیم میان خود به زنار

مطرب دستی به چنگ میزن
ساقی پائی به رقص بَردار

برقع ز جمال خود برافکن
تا سنگ آرد به عشقت اقرار

بر مار گذر کنی بگیرند
پازهر بجای زهر از مار

یک عشوه و صد جهان دل و جان
یک شعله و عالمی خس و خار

بخرام به مرده و بر انگیز
از عظم رمیم جان طیٰار

ما جهد بسی بکار بردیم
خود جهد نبرده است در کار

تا چند رضی ز بردباری
شد از تو خدا ز خلق بیزار

بیچاره رضی که مست و حیران
دیوانه فتاده بر درت زار
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.