هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و متناقضی مانند عشق، غم، وحدت و جدایی است. شاعر از نشستن با معشوق سخن می‌گوید اما این همراهی با احساساتی مانند ماتم، غرق نشدن در فتنه‌ها، و یادآوری مدام معشوق همراه است. همچنین، اشاره‌ای به رضایت از این همراهی و حسادت به خود دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسات پیچیدهٔ عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند «خون هم از رشک می‌خوریم» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۲

یکدم که دست داده و با هم نشسته‌ایم
گوئی بهم بحلقهٔ ماتم نشسته‌ایم

از رستخیز فتنهٔ طوفان نه غرقه‌ایم
ما را ببین چگونه مسلم نشسته‌ایم

هرگز نکرده‌ایم توکل به ناخدا
کشتی بجا گذاشته بی‌غم نشسته‌ایم

عالم چنین فراخ چه دلتنگ مانده‌ایم
صحرا چنین گشاده چه در هم نشسته‌ایم

دایم بیاد روی تو چون گل شکفته‌ایم
پیوسته در خیال تو خرم نشسته‌ایم

برقع چه احتیاج که از حسرت جمال
بی‌هم نشسته‌ایم، چو با هم نشسته‌ایم

ما و رضی که خون هم از رشک میخوریم
بی‌اختیار پیش تو با هم نشسته‌ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.