۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۳

مرا دستی است بالا دست گردون
که نتوان ز آستینش کرد بیرون

منم بر درگهش چون حلقه بر در
نه دست اندرون نه پای بیرون

هژبرانند اینجٰا خفته در خاک
دلیرانند اینجـٰا غرقه در خون

تن بی‌جان چگونه زنده ماند
رضی بی‌ او بگو چون زنده‌ای چون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.