هوش مصنوعی: این متن شعری است که از بهار، باده، عشق و جوانی به عنوان موهبت‌های گذرا یاد می‌کند و سپس به توصیف عشقی نافرجام و دردناک می‌پردازد. شاعر از خطاهای معشوق و نبود وفا در او شکایت می‌کند و خود را محروم و مزدوری می‌داند که در ازای عشقش تنها درد و رنج دریافت کرده است. در پایان، شاعر خود را غلام و سگ معشوق می‌خواند و نشان می‌دهد که حاضر است هر نام و عنوانی را بپذیرد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به درد و رنج عشق و مفاهیمی مانند 'سگ تو' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۸۶

بهار و باده و عشق و جوانی
غنیمت دان غینمت تا توانی

ز من آموخت زلفش تیره روزی
بمن آموخت چشمش ناتوانی

ندیدم جز خطا از خط و خالش
نمیدارد وفا هندوستانی

من آن مزدور محرومم که کارم
گل داغی بمزد باغبانی

چه پرسی از رضی نام و نشانش
غلام تو، سگ تو، هر چه خوانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.