هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او از احساسات شدید خود، از جمله دیوانگی، محو شدن، و عشق بی‌پایان به معشوق صحبت می‌کند. شاعر خود را در مقام عاشقی می‌بیند که در شهر عشق بر دیگر عاشقان امیر است و با عشق لایزال پیوند خورده است. او همچنین از جایگاه خود در برابر معشوق، که شمس تبریز است، سخن می‌گوید و خود را وزیر او می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۹۵

پیش چُنین جَمالِ جان بَخش چون نمیرم؟
دیوانه چون نگردم زَنجیر چون نگیرم؟

چون بادهٔ تو خوردم من مَحْو چون نگردم؟
تو چون مَییْ من آبَم تو شَهْد و منْ چو شیرم

بُگْشا دَهانِ خود را آن قَندِ‌ بی‌عَدَد را
عُذر اَرْ‌ نمی‌پذیری من عِشوه می‌پَذیرم

دانی که از چه خندم از هِمَّتِ بُلندم
زیرا به شهرِ عشقت بر عاشقانْ امیرم

با عشقِ لایَزالی از یک شِکَم بِزادم
نوعشق می‌نِمایَم وَاللَّهْ که سخت پیرم

آن چَشم اگر گُشایی جُز خویش را نَشایی
وَرْ این نَظَر گُشایی دانی که‌ بی‌نَظیرم

اَنْدَر تَنورِ سَردان آتش زَنَم چو مَردان
وَنْدَر تنورِ گرمان من پُخته تَر خَمیرم

در لُطفْ هَمچو شیرم اَنْدَر گِلو نگیرم
تا در غَلَط نَیُفتی گَر شورْ چون پَنیرم

در عشقِ شَمسِ تبریز سُلطانِ تاجْدارم
چون او به تَخت آید من پیشِ او وزیرم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.