هوش مصنوعی: متن بیانگر احساسات شاعر دربارهٔ هجران، غم و ناامیدی است. او از بی‌مهری یار و نبود پیمانهٔ شراب برای تسکین دردها می‌نالد و اشاره می‌کند که دیگران پیام او را درک نمی‌کنند. همچنین، او از ترس و رمیدگی خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی دوست‌دشمنان نیز غم کار او را ندارند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های مکرر به شراب و می‌نوشی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۶

هجران شب تار ما ندارد
غم عقدهٔ کار ما ندارد

تا جان به هوای گل فشانیم
گل میل کنار ما ندارد

گر عزم سفر کند خوشش باد
جان طاقت بار ما ندارد

فردوس شراب دارد اما
پیمانه گُسار ما ندارد

ساقی می ناب دارد، اما
در خورد خمار ما ندارد

هر کس که رهین حرف و صوت است
پیغام-نگار ما ندارد

از بس که رمیده ایم و ترسان
غم ذوق شکار ما ندارد

عرفی نه ز دوست-دشمنان است
اما غم کار ما ندارد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.