هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان تنهایی و انزوای خود می‌پردازد و از دنیایی سخن می‌گوید که در آن ارزش‌های واقعی نادیده گرفته می‌شوند. او از افرادی انتقاد می‌کند که به ظواهر و مادیات می‌چسبند و از حقیقت و معنویت دور شده‌اند. شاعر خود را در گوشه‌ای از تنهایی می‌یابد و از عشاقی می‌گوید که رنج خود را پنهان می‌کنند. در نهایت، او به ناپایداری دنیا اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که باید از فرصت‌ها استفاده کرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و نمادین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۰

خوبان که به هم گرمی بازار فروشند
با هم بنشینند و خریدار فروشند

ما نامه و قاصد نشناسیم و نبینیم
ارباب نظر دیده به دیدار فروشند

حیران شده گان تو به خورشید قیامت
آسودگی سایهٔ دیوار فروشند

ما معتکف گوشهء تنهایی خویشیم
آن کعبه روانند که رفتار فروشند

روشن مکن ای مه شب دیجور که عشاق
اندوه دل خود به شب تار فروشند

مسکین نفس ما که تذروان چمن گرد
پرواز به مرغان گرفتار فروشند

با آن که یقین است که در گلشن فردوس
صد گل به تهی دستی هر خار فروشند

زین دست تهی در غلط افتم که مبادا
قفل در و خار سر دیوار فروشند

عرفی تو گهر جمع گن امروز که این جنس
بسیار خرند آخر و بسیار فروشند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.