۳۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۵

خرد دارالشفای جهل، محنت خانه می سازد
خراب مستی ام، کاین هر دو را ویرانه می سازد

چنان شایستهٔ عشقم که بعد از سوختن ، گردون
ز خاکم بلبل ، از خاکسترم پروانه می سازد

دو روزی یاریت گشتم، مذاقم بی حلاوت شد
مرا جام شراب و گریهٔ مستانه می سازد

چو تن ها گردم از عم های او صد همنشین دارم
میان بی غمان تنهاییم ام دیوانه می سازد

چو در بیت الحرام آیی، مکن بیعت به او عرفی
که او در کعبهٔ اسلام ، ره بت خانه می سازد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.