هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود درباره عشق، زندگی و هستی سخن می‌گوید. او از تشبیهات زیبا مانند دریا، موج، آب حیات و باغ برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. شاعر به دنبال رهایی از غم و رسیدن به آرامش است و از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند. همچنین، او به ناپایداری زندگی و روح اشاره می‌کند و از خواننده می‌خواهد از لحظات لذت ببرد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند هستی، روح و ناپایداری زندگی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۰۴

اِشْکَم دُهُل شُده‌ست ازین جامِ دَم به دَم
می‌زَن دُهُل به شُکر دِلا لَمّ و لَمّ و لَم

هین طَبْل شُکر زَن، که میِ طَبْل یافتی
گَهْ زیر می­زَن ای دل وگَهْ بَمّ و بَمّ و بَم

از بَهرِ من بِخَر دُهُلی از دُهُل­زَنان
تا بَرکَنم زِباغ جهانْ شاخ و بیخِ غَم

لشکر رَسید و عشقْ سِپهْدارِ لشکر است
صَحرا و کوه پُر شُد از طَبْل و از عَلَم

ما پُرشدیم تا به گِلو، ساقی از سِتیز
می‌ریزد آن شَرابْ به اِسْرافْ هَمچو یَم

دانی که بَحْر، موج چرا می­زَنَد به جوش؟
از من شِنو که بَحْری­اَم و بَحْر اَنْدَرم

تَنگ آمده‌ست و می‌طَلَبَد موضِعِ فَراخ
بَرمی­جَهَد به سویِ هوا آبْ لاجَرَم

کان آب از آسْمانْ سَفَری خوی بوده است
اَنْدَر هوا و سیل و کُهْ و جوی، ای صَنَم

آبِ حَیاتِ ما کم از آن آبِ بَحْر نیست
ما موج می‌زنیم زِ هستی سویِ عَدَم

نی در جهانِ خاکْ قَرار است روح را
نی در هوای گُنبَدِ این چَرخِ خَم به خَم

زان باغ کو شِکُفت، همان جاست مَیلِ جان
یعنی کِنارِ صُنْعِ شَهَنشاهِ مُحْتَشَم

بَس بَس مَکُن هنوز تو را باده خوردنی­ست
ما راضی‌ایم خواجه بدین ظُلْم و این سِتَم

خاموش باش، فِتْنه دَراَفکَنْده‌یی به شهر
خاموشی‌‌اَش مَجوی که دریاست جانِ عَم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.