هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج شدید، ناامیدی، و آتش شوق و عشق سخن می‌گوید. شاعر از ستم و بلا، بیماری و ناامیدی از شفا، و تأثیر آتش درونی بر زندگی خود می‌نویسد. همچنین، به موضوع ریا و تظاهر در بزم زاهدان اشاره می‌کند و در نهایت، شوق و عشق را به عنوان آتشی توصیف می‌کند که تمام وجودش را می‌سوزاند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی، توصیف درد و رنج شدید، و ناامیدی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، انتقاد از ریا و تظاهر نیاز به درک بالاتری از مسائل اجتماعی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۹

آن چنان زآتش بیداد مرا می سوزد
که ستم می گزد انگشت و بلا می سوزد

آن چنان آتش رنجوری و بیماری من
شعله زن گشت که امید شفا می سوزد

نا امیدی ز توام کرد به محراب نماز
که ز تاثیر دم گرم، دعا می سوزد

اثر شعلهٔ بام دل من بین که همای
گر بر او سایه کند، بال هما می سوزد

که دماغ تو معطر کند از بوی صفا
بزم زاهد که در او عود ریا می سوزد

رو به هر سو که کنم جلوه کند شاهد حسن
آن گلیمیست که از شوق بقا می سوزد

آتش شوق ، محیط دل من گشته، ولی
هر سر مو شده داغی و مرا می سوزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.