هوش مصنوعی:
این متن به موضوعاتی مانند بیوفایی، مستی و عشق اشاره دارد. شاعر از شکستن دلهای شیشهای به دلیل بیوفایی میگوید و به مستی و بیخبری از دنیا اشاره میکند. همچنین، انتقادی به واعظ و محتسب دارد و بیان میکند که برخی به دنبال نامهای بیاساس هستند. در نهایت، به عرفی و پیمانهاش اشاره میشود که نمادی از عشق و مستی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۴۱
چون سنگ وفا به دست گیرد
بس شیشهٔ دل شکست گیرد
بد مست شدم ، مگو که واعظ
آهنگ ترانه پست گیرد
از محتسب آمد این که در خلد
مستم ز می الست گیرد
ما را چه زیان که بهر خود شیخ
آن نامه که نیست هست گیرد
می داغ شود دمی که عرفی
پیمانهٔ خود به دست گیرد
بس شیشهٔ دل شکست گیرد
بد مست شدم ، مگو که واعظ
آهنگ ترانه پست گیرد
از محتسب آمد این که در خلد
مستم ز می الست گیرد
ما را چه زیان که بهر خود شیخ
آن نامه که نیست هست گیرد
می داغ شود دمی که عرفی
پیمانهٔ خود به دست گیرد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.