هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و اندوه عمیق شاعر است که از فراق و بی‌عدالتی رنج می‌برد. او از نخل قدموزون، چشمه‌های خون، دوستان بی‌وفا، سنگ‌های فتنه، و بیداد گردون یاد می‌کند و احساس می‌کند که هیچ‌کس قادر به تسکین درد او نیست. همچنین، اشاره‌ای به داستان لیلی و مجنون دارد که نشان‌دهنده عشق ناکام است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی مانند اندوه، فراق، و بی‌عدالتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی اشارات مانند 'چشمه خون' و 'سنگ فتنه' ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات و تجربه زندگی داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۲۵۹

به یادم هرگز آن نخل قد موزون نمی آید
که از هر دیده ام صد چشمه خون بیرون نمی آید

کدامین دوست می آید به نزدیک من گریان
که تا آمد برمن، صد قدم بیرون نمی آید

نمی دانم که سنگ فتنه در هنگامه می بارد
که این بی رحمی از بیداد گردون نمی آید

به داغ دل کند دست ملامت آن نمکسایی
که هنگام تبسم زان لب میگون نمی آید

ز نام ناقه گاهی دوست را از نار می گیرد
که دیگر جست و جوی لیلی از مجنون نمی آید

نزد این گریه ها بر آتشم آبی و دانستم
که صد توفان نوح از عهده اش بیرون نمی آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.