۴۰۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۳

جماعتی که به ناموس ونام می گفتند
به دیر درس مستی و جام می گفتند

بیا ببین که چه فتوا دهد در مستی
همان گروه که می را حرام می گفتند

فغان که جمله فتادند در شکنجهٔ دام
کسان که عیب اسیران دام می گفتند

به صحن دیر شنیدم ز خادمان حرم
که اهل دیر، مغان را سلام می گفتند

به طوف کعبه شنیدم ز زائران صنم
همان که بر در بیت الحرام می گفتند

رموز آتش مهری که برهمن نشکافت
ز اهل دل شنیدم که نام می گفتند

تمام بوده به یک حرف گرم و ما غافل
حکایتی که همه ناتمام می گفتند

به کعبه صد ره ز نزدیک و دور دیدم
بگو که صومعه داران کدام می گفتند

فغان ز طبع تو عرفی، غلط نمی رفتند
سخنوران چو تو را خوش کلام می گفتند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.