هوش مصنوعی: این شعر از عرفی شیرازی بیانگر درد و رنج عاشقانه است. شاعر از غم فراق و بی‌وفایی معشوق می‌نالد و توصیف می‌کند که چگونه دلش از شراب عشق و نمک جدایی آشفته است. او از ملول بودن، سوختن از دوری و شنیدن سخنان ناخوشایند می‌گوید و اشاره می‌کند که دلش از تیرهای عشق لذت نمی‌برد. در نهایت، شاعر آرزوی آرامش در کمند عشق را دارد، اما این آرامش تنها با یاد معشوق و غمزه‌های او ممکن است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه‌ای است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و اندوه عمیق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. علاوه بر این، زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۲

به لحد چگونه زین غم، دلم آرمیده باشد
که لبی چنان به مرگم، چو تویی گزیده باشد

اثر از نمک چو یابد، دلم از شراب دایم
که ز جام قطرهٔ می، ز لبش چکیده باشد

چو رود، ملول گردم، ز برم ، کناره سوزد
که به شومی من آیا، سخنی شنیده باشد

نبرد دل غیورم، ز خدنگ یار لذت
به کدام دل ندانم، هوسش خلیده باشد

چو رسد رفیق بر من، نگرد به گریه دایم
که به تازگی زمانی ، به رخ تو دیده باشد

دهد آن کسی به عرفی، به کمند آرمیدن
که ز غمزهٔ تو در خون، نفسی تپیده باشد
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.