هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، توبه، و رضا سخن میگوید. او به عشق و زیبایی معشوق اشاره میکند و از ناشناخته ماندن ارزش واقعی گوهر یوسف (نماد زیبایی و کمال) میگوید. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند بندگی، طاعت، و پذیرش درد عشق اشاره میکند و در نهایت از پذیرش سرنوشت و مرگ سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و درد عشق نیاز به درک بالاتری از زندگی و احساسات دارد.
غزل شمارهٔ ۲۹۰
به رغم توبهٔ من چون لبت پیاله بنوشد
به روی گرم تو ساقی، که خون توبه نجوشد
بهای گوهر یوسف، کسی خود او نشناسد
همان به است که او را کسی به او نفروشد
کسی به بندگی آرد، که در شمایل طاعت
در بهشت ببندد و به روی خویش نپوشد
غبار کوچهٔ راحت به دامنش ننشیند
لباس درد تو بر هر که روزگار بپوشد
نگویمت که مزن تیغ جور بر دل عرفی
رضا بده که پس از مرگ در لحد بخروشد
به روی گرم تو ساقی، که خون توبه نجوشد
بهای گوهر یوسف، کسی خود او نشناسد
همان به است که او را کسی به او نفروشد
کسی به بندگی آرد، که در شمایل طاعت
در بهشت ببندد و به روی خویش نپوشد
غبار کوچهٔ راحت به دامنش ننشیند
لباس درد تو بر هر که روزگار بپوشد
نگویمت که مزن تیغ جور بر دل عرفی
رضا بده که پس از مرگ در لحد بخروشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.