هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از مفاهیمی مانند عشق، رنج، جدایی، و وصال سخن میگوید. شاعر از درد فراق و ستمهای عشق مینالد، اما در عین حال به کیفیت و نشئهی عشق بلند اشاره میکند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند طاعت، اجل، و حیرت وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'خون لبم میچکد' یا 'ستم میکند' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۹۴
از پی صید دگر، تا بجهاندی سمند
ذوق رهایی نیافت، آهوی سر درکمند
در ره عشق ای بلا، مهلت گامی بس است
جان سلامت روی، باد فدای گزند
رو که ستم می کند، بر من آرام دوست
دل که فراغش مباد، سینه که بر ما درند
مانده طبیب اجل، عاجز و حیرت زده
همنفس ساده لوح، گو که بسوزد سپند
دوش که طاعتکده، مجمع بیگانه بود
رخصت جامی نداد، محتسب بالوند
تا دلم از جام قرب، یافته کیفیتی
ننگ خمار منست، نشأء عشق بلند
تا به حریم وصال، هم نفس عرفی است
خون لبم می چکد، عاقبت از زهرخند
ذوق رهایی نیافت، آهوی سر درکمند
در ره عشق ای بلا، مهلت گامی بس است
جان سلامت روی، باد فدای گزند
رو که ستم می کند، بر من آرام دوست
دل که فراغش مباد، سینه که بر ما درند
مانده طبیب اجل، عاجز و حیرت زده
همنفس ساده لوح، گو که بسوزد سپند
دوش که طاعتکده، مجمع بیگانه بود
رخصت جامی نداد، محتسب بالوند
تا دلم از جام قرب، یافته کیفیتی
ننگ خمار منست، نشأء عشق بلند
تا به حریم وصال، هم نفس عرفی است
خون لبم می چکد، عاقبت از زهرخند
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.