هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج درونی شاعر است که با تصاویر شدید و پراحساسی مانند جوشیدن خون و دود از دل، عقل و جنون، و صحنه‌های پر از رنج و اندوه توصیف شده است. شاعر از احساسات عمیق خود مانند اندوه، درد، و گمگشتگی در وادی‌های پر از رنج سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند سحر، فسون، و بهشت نیز استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از تصاویر خشن مانند جوشیدن خون و درد شدید ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۰

دودی ز دل برآمد و خون جوش می زند
خون می چکد ز عقل و جنون جوش می زند

ای سامری زیاده کن افسون و دم که باز
دردم به رغم سحر و فسون جوش می زند

پژمرده گشته بود کهن داغ های دل
در لاله زار خنده کنون جوش می زند

تا جنتم به فال در آمد، بهشت را
اندوه در برون و درون جوش می زند

در وادیی گمم که ز دل های تشنکان
چندین هزار چشمهٔ خون جوش می زند

تا زخم دل گشوده و در خون نشسته ام
در آتشم درون و برون جوش می زند

عرفی کجاست غمزه، به تقلید او که باز
در صیدگاه، صید زبون جوش می زند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.