هوش مصنوعی: شاعر از تأثیر فتنه‌انگیز معشوق و مستی ناشی از ناز و عشوه‌های او می‌گوید. او از بی‌حوصله‌گی و مستی دیگران در مجلس شکایت دارد و اشاره می‌کند که حتی شنیدن بوی شراب باعث شکستن شیشه‌ها شده است. شاعر از تجربه‌های تلخ گذشته یاد می‌کند و به دیر مغان دعوت می‌شود، جایی که درهای آن به روی او بسته شده است.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مستی نیاز به درک و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۲۴

ز فتنه ای دل و جانم به ناله بر دستند
که ناز و عشوه ز تاثیر صحبتش مستند

چگونه می به میان آورم در این مجلس
که باده حوصله سوز است و جمله بد مستند

کدام بزم بچیدم که تنگ حوصله گان
به بوی می که شنیدند شیشه ها بشکستند

مگو به تجربه جامی بده، که نشنیدم
که شیشه ای که شکستند باز پیوستند

هلاک صحبت رندان بی شر و شورم
که بوی می بشنیدند و تا ابد مستند

بیا به دیر مغان، آبرو مبر عرفی
که از برون و درون در به روی ما بستند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.