هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق، رنج‌های عاشقی، دشمنی زمانه و فراق معشوق سخن می‌گوید. او از کشمکش‌های درونی، ناکامی‌ها و ملالت‌های زندگی می‌نالد و در نهایت به فرصت‌های از دست رفته اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و دشمنی زمانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۳

گشود زلف معنبر شمال، تا چه کند
نهفته چهرهٔ عاشق خیال، تا چه کند

به یک دو روزه وصالش، زمانه خونم خورد
هنوز دشمنی ماه و سال، تا چه کند

به صد کرشمه مرا سوخت تا خطش ندمید
هنوز کشمکش خط و خال، تا چه کند

شراب حاضر و شمشیر و طول عمر
پس دو جام دگر این ملال، تا چه کند

مجال حرف سپارش نبود و بلبل بود
کنون که یافته عرفی مجال، تا چه کند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.