هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی به انتقاد از افراد تن‌پرست و سطحی‌نگر می‌پردازد که تنها به خوردن و آشامیدن مشغول‌اند و از درک حقایق عالم عاجزند. شاعر با زبانی طنزآمیز و گزنده، بی‌هدفی و پوچی زندگی آنان را به تصویر می‌کشد و تأکید می‌کند که چنین افرادی در نهایت به هیچ‌جا نخواهند رسید. همچنین، او بر اهمیت معناگرایی و دوری از نفاق و ریا در روابط انسانی تأکید می‌ورزد.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان نمادین و انتقادهای تند ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا ناخوشایند باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۹۲

تن‌پرستان‌که به این آب و نمک عیاشند
بی‌تکلف همه بالیدن نان و آشند

سر و گردن همه در دور شکم رفته فرو
پر و خالی و سبک‌مغزتر از خشخاشند

ربط جمعیتشان وقف تغافل ز هم است
چشم اگر باز شود چون مژه‌ها می پاشند

آه ازبن نامه‌سیاهان‌که ز مشق من و ما
تا دل آیینهٔ راز است نفس نقاشند

گفتگو گر ندرّد پرده‌، کسی اینجا نیست
همه مضمون خیالی ز عبارت فاشند

شش جهت‌ مطلع‌ خورشید و سیه‌ روزی چند
سایه‌پرورد قفای مژهٔ خفاشند

غارت هم چه خیال‌ست رود از دلشان
در نظر تا کفنی هست همان نباشند

انفعالی اگر آید به میان استهزاست
این نم‌اندوده جبینها عرقی می‌شاشند

عمر در صحبت هم صرف شد اما ز نفاق
کس ندانست‌که یاران به‌کجا می‌باشند

بی‌تمیز اهل دول می‌گذرند از سر جاه
همه بر مخمل و دیبا قدم فراشند

پیش ارباب معانی ز فسونهای حیل
رو میارید که این آینه‌ها نقاشند

بیدل از اهل ادب باش‌ که چون‌ گرد سحر
این تحمل‌نفسان عرصهٔ بی‌پرخاشند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.