هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند حرص و طمع در تحصیل ثروت، ندامت و پشیمانی، بی‌ثمر بودن تلاش‌های دنیوی، و دشواری‌های رسیدن به حقیقت می‌پردازد. شاعر از بی‌فایده بودن جاه‌طلبی و تلاش‌های مادی سخن می‌گوید و بر اهمیت تقوا و معنویت تأکید دارد. همچنین، به مفاهیمی مانند مرگ، ناامیدی، و دشواری‌های زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۱۹

از بسکه به تحصیل غنا حرص توجان ‌کند
قبر است نگینی‌ که به نام تو توان‌ کند

جزتخم ندامت چه‌کند خرمن ازبن دشت
بیحاصل جهدی‌که زمین دگران‌کند

چون شمع درین ورطه فرو رفت جهانی
رستن چه خیال است ز جاهی‌که زبان‌کند

امروز به حکم اثر لاف تهور
رستم زن مردی‌ست ‌که بال مگسان‌ کند

در هر کف ‌خاکی دو جهان ‌ریشهٔ مستی‌ است
با قوت تقوا نتوان بیخ رزان‌کند

زهاد ز بس جان به لب صرفهٔ ریشند
در ماتم این مرده‌دلان مو نتوان ‌کند

فریاد که راهی به حقیقت نگشودیم
نقبی‌که به دل‌کند نفس سخت نهان‌کند

چون غنچه به جمعیت دل ساخته بودیم
این عقده‌که واکردکه ما را ز میان‌کند

در دل هوسی پا نفشرد از رم فرصت
هر سبزه ‌که برریشه زد این آب روان ‌کند

پیچ و خم این عقده ‌گشودیم به پیری
یعنی‌که به دندان نتوان دل ز جهان ‌کند

بیدل نه به دنیاست قرارت نه به عقبا
خورده است خدنگ تو ازین هفت‌ کمان ‌کند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.