هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل، با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، احساسات عمیق عشق، حسرت، و حیرت را بیان می‌کند. شاعر از طبیعت و عناصری مانند گل، شبنم، و اشک برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند. همچنین، مضامینی مانند دوری از معشوق، بی‌قراری، و جستجوی حقیقت در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۳۴

درگلستانی‌که حسنش جلوه‌ای سر می‌کند
گل ز شبنم دیدهٔ حیران ساغر می‌کند

بی‌تو طفل اشک مشتاقان ز درد بیکسی
گر همه در چشم غلتد خاک بر سر می‌ کند

همچو اشکم حسرت‌ اندیش نثار راه تست
هر صدف کز آبرو سامان گوهر می‌کند

اعتمادی نیست بر جمعیت اجزای ما
این ورقها را هوای زلفت ابتر می‌کند

موج آبش می‌زند تیغ محرف برکمر
سرو هر گه طرز رفتار ترا سر می‌کند

پاکبازان فارغند از تهمت آلودگی
حسرت دیدار گاهی چشم ما تر می‌کند

از جنونم عالمی پوشید چشم امتیاز
هر که عریان می‌شود این جامه در بر می‌کند

می‌دهد اجزای رنگ و بوی جمعیت به باد
هر که درس خنده‌ای چون غنچه از بر می‌کند

راحتت فرش است اگر از وهم طاقت بگذری
ناتوانی هر چه آید پیش بستر می‌کند

بیخود احرام ‌گلزار خیال کیستم
گردش رنگم ره معشوقه‌ای سر می‌کند

حیرت اظهاریم بیدل لذت تحقیق‌ کو
هیچکس آگاهی از آیینه باور می‌کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.