هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، جنون، شوق، حیرت، و گذرایی زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند آیینه، گل، دود، بلبل، و موج برای بیان احساسات عمیق و متضاد استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به مفاهیم فلسفی مانند وحدت وجود و گذشت زمان اشاره دارد.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و از استعاره‌های پیچیده استفاده می‌کند که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند جنون و گذرایی زندگی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۳۷

هرکجا آیینهٔ حسن جنون‌ گل می‌کند
دود سودا بر سر ما نازکاکل می‌کند

بر لب ما، خنده یکسر شکوهٔ درد دل است
هر قدر خون می‌خورد این شیشه قلقل می‌کند

سینه چاک شوقم از فکر پریشانم چه باک
هرکه ‌گردد شانه‌، یاد زلف و کاکل می کند

دل چسان با خامشی سازد که یاد جلوه‌ات
جوهر آیینه را منقار بلبل می‌کند

دستگاه شوق تا بالد ز خودداری برآ
خاک را آشفتگی‌ گردون تجمل می‌کند

منزلت خواهی مداراکن‌که در فواره آب
اوج دارد آنقدر کز خود تنزل می‌کند

جلوه مست و شوق سر تا نگاه اما چه سود
دیده و دانسته حیرانی تغافل می‌کند

زندگی نقد نفسها ریخت در جیب فنا
از تردد هر که می‌رنجد توکل می‌کند

از سلامت ‌دست باید شست و زین دریا گذشت
موج ‌اینجا از شکست‌ خویشتن پل می‌کند

موج چون ‌بر هم خورد بیدل ‌همان ‌بحر است ‌و بس
کم شدن از وهم هستی جزء را کل می‌کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.