هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، بیانگر درد و رنج عشق، تنهایی، و جستجوی معنا در زندگی است. شاعر از عشق، رنج‌های روحی، فقر، و انتظار سخن می‌گوید و با تصاویر شاعرانه‌ای مانند سوختن، ماهتاب، و شبنم، احساسات عمیق خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اصطلاحات پیچیدهٔ ادبی، برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۳۹

داغ عشقم چاره‌جوییها کبابم می‌کند
سوختن منت‌گذار از ماهتابم می‌کند

در محیط دشمن من انفعال ناکسی است
زان سرکو بهر راندن شرم آبم می‌کند

کاش بر بنیاد موهومی نمی‌کردم نظر
فهم خود بیش از خرابیها خرابم می‌کند

در عقوبت‌خانهٔ ننگ دویی افتادهٔم
ما و تو چندان ‌که می‌بالد عذابم می‌کند

گرد شبنم پیشتاز صبح ایجاد من است
خنده‌، گل ناکرده‌، سامان گلابم می‌کند

نقطهٔ موهومم اما عمرها شد ذره‌وار
عشق از دیوان خورشید انتخابم می‌کند

مخمل و دیبای جاهم‌گر نباشدگو مباش
بوریای فقر هم تدبیر خوابم می‌کند

پوست بر تن انتظار مغز معنی می‌کشم
آخر این جلدی‌ که می‌بینی‌ کتابم می‌کند

شکر پیری تا کجا کوبم ‌که این قد دوتا
صفر اعداد خیال او حسابم می‌کند

سایهٔ افسرده‌ام لیک التفات نیستی
آفتابم می‌کند گر بی‌نقابم می‌کند

من نمی‌دانم که‌ام در بارگاه کبریا
حلقهٔ بیرون دربیدل خطابم می‌کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.