هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند عشق، حیرت، فریب، صلح ظاهری، طلب و عافیت‌طلبی می‌پردازد. شاعر از نیرنگ‌های دنیا، شکستگی‌های روحی و ناپایداری شرایط زندگی سخن می‌گوید و هشدار می‌دهد که ظواهر فریبنده‌اند. همچنین، تأکید دارد که وفا و صداقت در طبیعت انسان‌ها ریشه دارد و نباید از ترس شکست، از حرکت بازایستاد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به درک و تجربهٔ زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و اجتماعی آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۵۵

بلا‌کشان محبت‌ گل چه نیرنگند
شکسته‌اند به رنگی‌ که عالم رنگند

چه شیشه و چه پری خانه‌زاد حیرت ماست
به آرمیدگی دل‌که بیخودان سنگند

ز عیب‌پوی ابنای روزگار مپرس
یکی‌گر آینه پرداخت دیگران زنگند

فریب صلح مخور ازگشاده‌رویی خلق
که تنگ حوصلیگیهای عرصهٔ جنگند

به وادیی ‌که طلب نارسای مفصد اوست
بهوش باش ‌که منزل‌ رسیدن لنگند

نوای پرده ی بیتابی نفس این است
که عافیت‌طلبان سخت غفلت آهنگند

تو هر شکست‌ که خواهی به دوش ما بربند
وفا سرشته حریفان طبیعت رنگند

ز وهم بر سر مینای خود چه می‌لرزی
شنو ز شیشه‌گران در شکستن سنگند

به بستن مژه انجام‌کار شد معلوم
که آب آینه‌ها جمله طعمهٔ زنگند

حباب نیم‌نفس با نفس نمی‌سازد
ز خود تهی‌شدگان بر خود اینقدر تنگند

ز خلق آنهمه بیگانه نیستی بیدل
تو هرزه‌فکری و این قوم عالم بنگند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.