هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و حسرت‌های روحی است. شاعر از درد عشق، ناکامی‌ها و حیرت‌های خود سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند موج دریا، سایهٔ تمکین ناز، و شمع محفل، احساسات خود را به تصویر می‌کشد. همچنین، مفاهیمی مانند عجز، حیرت، و دوری از معشوق در این شعر مشهود است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با استفاده از استعاره‌های پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند. همچنین، برخی مضامین مانند حسرت و ناکامی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۶۰

حسرت دل‌کرد بر ما پنجهٔ قاتل بلند
می‌شود دست‌کرم با نالهٔ سایل بلند

ما نه‌ تنها نیستی را دادرس فهمیده‌ایم
بحر هم از موج دارد دست‌ بر ساحل بلند

چین ابروی تو هرجا بحث جوهر می‌کند
تیغ از جوهر رگ ‌گردن ‌کند مشکل بلند

سایهٔ تمکین نازت هر کجا افتاده است
سبزه چون مژگان شود از خاک آن منزل بلند

‌نه فلک در جلوه آمد از تپیدنهای دل
تاکجا رفته‌ست یارب‌ گرد این بسمل بلند

کاروان یاس امکان را غبار حسرتم
هرکه رفت از خویشتن‌، کرد آتشم در دل بلند

حرز امنی نیست جز محرومی از نشو و نما
خوشه‌سان گردن مکش زین کشت بیحاصل بلند

حیرت ‌آهنگیم دل از شکوه ما جمع دار
دود نتواند شدن از شمع این محفل بلند

با غرور نازاو مشکل برآید عجز ما
گرد مجنون نارسا و دامن محمل بلند

سدّ راه توست بیدل گر کنی تعمیر جسم
می‌شود دیوار چون شد قدری آب وگل بلند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.