هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به موضوعاتی مانند غفلت انسان‌ها، وهم و ظن، دنیای فانی، عشق و رازهای عاشقی، و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از بی‌توجهی مردم به حقایق عمیق زندگی و گرفتار شدن در دام ظواهر و امور بی‌ارزش انتقاد می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند فنا، عشق، و رازهای وجودی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و تمثیل‌های به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۶۷

این غافلان که آینه‌پرداز می‌دهند
در خانه‌ای که نیست کس آواز می‌دهند

خون شد دل از معامله‌داران وهم و ظن
تمثال ماست آن چه به ما باز می‌دهند

مجبور غفلتیم‌، قبول اثر کراست
یاران به‌گوش کر خبر راز می‌دهند

کم‌همتان به حاصل دنیای مختصر
در صید پشه زحمت شهباز می‌دهند

ناز غرور شیفتهٔ وضع عاجزی‌ست
رنگ شکسته را پر پرواز می‌دهند

غافل ز اعتبار شهید وفا مباش
خون مرا به آب رخ ‌ناز می‌دهند

آنجا که دل ادبکدهٔ راز عاشقی‌ست
آتش به دست کودک گلباز می‌دهند

تا بخیه‌گل‌کند زگریبان راز ما
دندان به لب گزیدن غماز می‌دهند

بیتابی نفس تپش آهنگی فناست
گردی‌ که می‌کنی به تک و تاز می‌دهند

بر باد ناله رفت دل و کس خبر نیافت
داغم ز نغمه‌ای ‌که به !ین ساز می‌دهند

در پیش خود کهن شده ای ورنه چون نفس
انجام خلق را پر آغاز می‌دهند

بیدل برون خویش به جایی نرفته‌ایم
ما را ز پرده بهر چه آواز می‌دهند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.