هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به موضوعاتی مانند عشق الهی، رنج‌های انسانی، فناپذیری و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های عمیق مانند «خاک پای تو»، «بوتهٔ گداز وفا» و «غبار تعلق»، به بیان مفاهیمی مانند نیاز بشر به پرستش، ناپایداری دنیا و اهمیت رهایی از تعلقات مادی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بالای 16 سال یافت می‌شود. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند «فنا» و «مرگ» ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۳۸

بر آستان تو تا جبهه نقش پا نشود
حق نیاز به این سجده‌ها ادا نشود

ز تیر‌ه بختی خود میل در نظر دارد
به خاک پای تو هر دیده‌ای که وانشود

چه ممکن است که در بوتهٔ گداز وفا
د‌ل آب گردد و جام جهان‌نما نشود

برون سایهٔ‌گل خوابگاه شبنم نیست
سرم به پای بتان خاک شد چرا نشود

توان شد آینهٔ بحر عافیت چو حباب
اگر غبار نفس سد راه ما نشود

مرا ز مرگ به خاطر غمی‌که هست این است
که خاک‌گردم و دل محرم فنا نشود

ز یار دوری و آسایش ای فلک مپسند
که شبنم از برگل‌ خیزد و هوا نشود

دل از غبار تعلق نمی‌توان برداشت
نسیم وادی عبرت اگر عصا نشود

به داغ می‌کند آخر جنون خرامیها
چو شمع به که کسی سربرهنه پا نشود

ز چشم حرص یقین دارم اینقدر بیدل
که خاک گور هم این زخم را دوا نشود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.