هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، درد، رنج، و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از ناکامی‌ها و سختی‌های زندگی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که تلاش‌های بی‌ثمر و آرزوهای برآورده‌نشده، انسان را به سمت اندوه و حسرت سوق می‌دهد. همچنین، در ابیاتی به مفاهیمی مانند طبیعت انسان، وسوسه‌های درونی، و بی‌عدالتی‌های زندگی اشاره شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مضامین غمگین و ناامیدکننده است که نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح آن دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۷۴

دون طبع قدرش از هوس افزون نمی‌شود
خاک به بباد تاخته‌گردون نمی‌شود

دل خون‌کنید و ساغر رنگ وفا زنید
برک طرب به جامهٔ گلگون نمی‌شود

جایی‌که عشق ممتحن درد الفت است
آه از ستمکشی‌که دلش خون نمی‌شود

بگذار تا ز خاک سیه سرمه‌اش کشند
چشمی‌که محو صنعت بیچون نمی‌شود

در طبع خلق وسوسهٔ اعتبارها
خاری‌ست ناخلیده که بیرون نمی‌شود

بی‌بهره را ز مایهٔ امداد کس چه سود
دریا حریف کاسهٔ واژون نمی‌شود

بی‌پاسبان به خاک فرو رفته‌گنج زر
پر غافل‌ست خواجه ‌که قارون نمی‌شود

گل‌، یاد غنچه می‌کند و سینه می‌درّد
رفت آنکه جمع می‌شدم اکنون نمی‌شود

بیتاب عشق را ز در و دشت چاره نیست
لیلی خیال ما ز چه مجنون نمی‌شود

دل بر بهار ناز حنا دوخته‌ست چشم
تا بوسه بر کفت ندهد خون نمی‌شود

بیدل تامل اینهمه نتوان به‌کار برد
کز جوش سکته شعر تو موزون نمی‌شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.