هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، ناپایداری زندگی، و ضرورت ثبات قدم در مسیر عشق و معرفت می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند گل، غنچه، تیغ، و آب، به بیان مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان نمادین و پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۰۷

تاکی از این باغ و راغ رنج دویدن برید
سر به‌گریبان‌کشید گوی شکفتن برید

غنچه قبا نوگلی مست جنون می رسد
تا نشود پایمال رنگ ز گلشن برید

زان چمن‌آرای ناز رخصت نظاره‌ای‌ست
دستهٔ نرگس شوید چشم به دامن برید

نیست دوام حضور جز به ثبات قدم
گر در دل می‌زنید حلقهٔ آهن برید

چون مه نوگرکنید دعوی میدان عشق
تیغ ز دست افکنید سر سپرافکن برید

هرکس از آداب ناز آنقدر اگاه نیست
نذر دم تیغ یار سر به‌ کف من برید

قاصد ملک ادب سرمه‌پیام حیاست
نامه به هرجا برید تا نشنیدن برید

وحشت ازین انجمن راست نیاید به لاف
کاش دعایی ز چین تا سر دامن برید

خاصیت التجا رنج ندامت‌کشی‌ست
پیش کسی گر برید دست به سودن برید

نقش و نگار هوس موج سراب است و بس
چند بر آب روان صنعت روغن برید

ناز رعونت اگر وقف همین خودسری‌ست
بر همه اعضا چو شمع خجلت ‌گردن برید

نیست به جولان شوق عرصهٔ آفاق تنگ
بیدل اگر نیستید از چه فسردن برید
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.