هوش مصنوعی: این شعر از بیدل، شاعر فارسی‌زبان، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، جستجوی معنا، و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از طبیعت و عناصری مانند گل، شمشاد، و قفس به عنوان استعاره‌هایی برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند. او از دوری از یار، تلاش بی‌ثمر، و آرزوی رهایی سخن می‌گوید و در نهایت به فراموشی و یادآوری اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و واژگان به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۱۶۳۱

بیدلان چند خیال گل و شمشاد کنید
خون شوید آن همه کزخود چمن ایجاد کنید

کو فضایی که توان نیم تپش بال افشاند
ای سیران قفس خدمت صیادکنید

ما هم از گلشن دیدار گلی می‌چیدیم
هرکجا آینه بینید ز ما یادکنید

یار را باید از آغوش نفس‌ کرد سراغ
آنقدر دور متازید که فریاد کنید

گرد آرام درین دشت تپش‌خیز کجاست
تا به پایی برسید آبله بنیادکنید

وضع نامنفعلی سخت خجالت دارد
کاش از هرزه دویها عرق ایجاد کنید

موجم از مشق تپش رفت به توفان‌گداز
یک‌گهر معنی افسردنم ارشادکنید

عمرها شد عرق‌آلود تلاش سخنم
به نسیم نفس سوخته‌ام یاد کنید

بوی‌ گل تا نشوم ننگ رهایی نکشم
نیستم سرو که پا در گلم آزاد کنید

صورت ناوکش از دل نکشد جرأت من
به تکلف اگرم خامه ‌ی بهزاد کنید

نرگس یار به حالم چه نظرهاکه نداشت
معنی منتخبم برسرمن صادکنید

من بیدل سبق مدرسهٔ نسیانم
هرچه کردید فراموش مرا یاد کنید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.