هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، انسان‌ها را به تفکر درباره‌ی زندگی فانی و گذرا دعوت می‌کند. شاعر از بی‌خردی انسان‌ها در پی‌گیری نام و نشان انتقاد کرده و تأکید می‌کند که همه‌چیز زودگذر است. او از خوانندگان می‌خواهد که از تعلقات دنیوی دست بکشند، به عروج معنوی فکر کنند و از غرور و هوس‌های بی‌ثمر دوری کنند. در نهایت، شعر به این نکته اشاره دارد که انسان‌ها از خاکند و به خاک بازمی‌گردند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و ناپایداری دنیا ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۴۰

ای بیخردان طور تعین نگزینید
با سجده بسازید که اجزای زمینید

درکارگه شیوه تسلیم‌، عروجی‌ست
چندانکه نشان‌ کف پایید جبینید

اینجا طرب وهم اقامت چه جنون است
در خانه نیرنگ حنابندی زینید

امروز پی نام و نشان چند دویدن
فردا که ‌گذشتید نه آنید نه اینید

اندیشهٔ هستی‌ کلف همت مردست
دامن ز غباری که نداربد بچینید

چون شمع هوس سر به هوا چند فرازید
گاهی زتکلف ته پا نیز ببینید

زین نسبت دوری که به هستی‌ست عدم را
کم نیست‌که چون ذره به خورشید قرینید

در عالم تجرید چه فرصت‌ شمریهاست
تا صبح قیامت نفس باز پسینید

رفتید و نکردید تماشای گذشتن
ای ‌کامن دمی چند به یکجا بنشینید

هرچند نفس ساز کند صور قیامت
در حوصله‌های مگس و پشه طنینید

عنقا چه نشان می‌دهد از شهرت موهوم
چشمی بگشایید که نام چه نگینید

تمثال غبار من و مایید چو بیدل
صد سال‌ گر آیینه زدایید همینید
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.