هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند عشق، هستی، حقیقت و گذر زمان می‌پردازد. شاعر از آیینه به عنوان نماد خودشناسی و حقیقت استفاده می‌کند و به خواننده توصیه می‌کند که به زیبایی‌های گذرای زندگی توجه کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۴۱

دل خلوت اندیشهٔ یار است ببینید
این آینه در شغل چه‌کار است ببینید

زان پیش که بر خرمن ما برق فرو شد
آن شعله که امروز شرار است‌ ‌ببینید

در بحر چو گوهر نتوان چشم گشودن
امروز که‌ گوهر به کنار است ببینید

بر نسخهٔ هستی مپسندید تغافل
هرچند خطش جمله غباراست ببینید

حرفیست به نقش آمده نیرنگ دو عالم
دیگر به شنیدن چه مدار است ببینید

سرمایهٔ هر ذره ز خورشید مثالیست
این قبافله‌ها آینه‌بار است ببینید

ازکثرت آیینهٔ رعنایی آن ‌گل
هر بلبل ازین باغ هزار است ببینید

از حلقهٔ زنجیر تحیر نتوان جست
هر ششجهت آیینه دچار است ببینید

از جلوه چه لازم به خیال آینه چیدن
ای غیرپرستان همه یار است ببینید

هرگه مژه برهم رسد این باغ خزان است
تا فرصت نظاره بهار است ببینید

هرجا نم اشکی بتپد در کف خاکی
ای خوش‌نگهان بیدل زار است ببینید
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.