هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به بیان دردها و رنج‌های زندگی، ناامیدی از دنیا و مادیات، و جستجوی معنویت و قناعت می‌پردازد. شاعر از غم، فرصت‌های از دست رفته، و بی‌پاسخ ماندن ناله‌هایش سخن می‌گوید و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که زندگی چیزی جز یک خواب پریشان نیست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است باعث سردرگمی یا تأثیرات منفی عاطفی شود. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی و پوچ‌انگاری نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۷۴۲

غم نه‌تنها بر دلم نالید و بس
عیش هم بر فرصتم خندید و بس

گر طواف‌ کعبهٔ درد آرزوست
می‌توان گرد دلم گردید و بس

چون ‌گلم زین باغ عبرت داده‌اند
آنقدر دامن که باید چید و بس

جاده چون طی شد حضور منزل است
رشته می‌باید به پا پیچید و بس

علم دانش یک قلم هیچ است و پوچ
اینقدر می‌بایدت فهمید و بس

صحبت دل با نفس معکوس بود
سبحه اینجا رشته‌ گردانید و بس

دل حرم تا دیر در خون می‌تپید
خانه راه خانه می‌پرسید و بس

چون شرر در راه ‌کس ‌گردی نبود
شرم فرصت چشم ما پوشید و بس

بر بهار عیش می‌نازد غنا
بیخبرکاین‌گل قناعت چید و بس

بیقرارم داشت درد احتیاج
ناله‌ای‌ کردم‌ که‌ کس نشنید و بس

منزل مقصود پرسیدم ز اشک
گفت باید یک مژه لغزید و بس

بیدل اسباب جهان چیزی نبود
زندگی خواب پریشان دید و بس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.