هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های طبیعت و خشونت‌های زندگی می‌پردازد و از تضاد بین زیبایی و خشونت، عشق و ناامیدی، و زندگی و مرگ سخن می‌گوید. شاعر از نمادهایی مانند تیغ، خون، گل و خورشید استفاده می‌کند تا مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های مستقیم به خشونت و مرگ ممکن است برای برخی از گروه‌های سنی نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۹۶

چه لازم جوهر دیگر نماید پیکر تیغش
بس است از موج خون بیگناهان جوهر تیغش

به آیینی‌که شاخ‌گل هجوم غنچه می‌آرد
چرا خونم حمایل نیست یا رب در بر تیغش

محبت‌ گر دلیلت شد چه امکانست نومیدی
کف خون هم بجایی می‌رساند رهبرتیغش

به صد تسلیم می‌باید رضا جوی قدر بودن
چو ابرو بر سر چشمست حکم لنگر تیغش

به بال طایر رنگ از رگ‌گل رشته می‌باشد
رهایی نیست خونم‌را ز دام جوهرتیغش

اگر خورشید در صد سال یک لعل آورد بیرون
بدخشانها به یک دم بشکفاند جوهر تیغش

خطی از عافیت در دفتر بسمل نمی‌گنجد
مزن بر صفحهٔ دلهای ما جز مسطر تیغش

به حسرت عالمی بیتاب رقص بسمل است اما
که دارد آنقدر خونی‌ که‌ گردد زیور تیغش

دماغ دست‌از آب‌،‌خضر شستن‌برنمی‌دارم
بلند است از سرم صد نیزه موج‌ گوهر تیغش

درین میدان مشو منکر تلاش ناتوانان را
مه‌نو هم سری می‌آرد آخر بر سر تیغش

چه مقدار آبرو سامان‌ کند خون من بیدل
به دریا تر نمی‌گردد زبان اژدر تیغش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.