هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند گذر عمر، بی‌اعتباری دنیا، رهایی از تعلقات، و ارزش ندادن به مادیات می‌پردازد. شاعر از مخاطب می‌خواهد از هوس‌های دنیوی دوری کند، به آرامش درونی برسد، و از غرور و تکبر بپرهیزد. همچنین، بر بی‌ثباتی زندگی و اهمیت آگاهی از دردهای وجودی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در متن برای درک و تجزیه‌وتحلیل، به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم برخی از این مضامین مشکل داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۱۷۹۹

به پیری از هوس زندگی خمار مکش
سپیدکشت سرت دیگر انتظار مکش

تعلق من وما ننگ جوهر عشق است
چو اشک گوهر غلتان دل به تار مکش

چوشمع خط امان غیر نقش پای تو نیست
ز جوش رنگ به اطراف خود حصار مکش

ز دیده می‌چکد آخر جهان چو قطرهٔ اشک
تو این گهر به ترازوی اعتبار مکش

جهان بی‌سر و پا بر تپش غلو دارد
اگرتو سبحه نه‌ای سر به این قطار مکش

به دشت و در همه سوکاروان دردسر است
هزار ناقه ستم می‌کشد تو بار مکش

مباد باز فتد حرص درتلاش جنون
زپای هرکه در این ره نشست خار مکش

به رنج‌کلفت تمکین غنا نمی‌ارزد
چو موج‌گوهر از آسودگی فشار مکش

ز وضع عافیتت بوی ناز می‌آید
به بحر غرق شو و منت‌کنار مکش

به حرف و صوت تهی‌گشتن از خود آسان نیست
چو سنگ محمل اوهام بر شرار مکش

چو تخم راحت بی‌ربشگی غنیمت‌گیر
سر فتاده ز نشو و نما به دار مکش

اگر ز دردسر هستی آگهی بیدل
نفس چو خامهٔ تصویر زینهار مکش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.