هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و عرفانی شاعر می‌پردازد که با استفاده از تصاویر طبیعی و استعاری، مفاهیمی مانند عشق، رنج، جستجوی حقیقت و ناامیدی را بررسی می‌کند. شاعر از عناصری مانند گل، سنگ، اشک و آینه برای انتقال احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸۰۰

به بر کشید ز بس جوش نازکی تنگش
فشار چین جبین ریخت با عرق رنگش

درین چمن سر و برگ حضور رنگ‌ کراست‌؟
حنا اگر نکشد دامن گل از چنگش

گلی‌ که بوی وفای تو در نظر دارد
به سنگ هم چه خیال است بشکند رنگش

به حیرتم چه تمنا شکست دامن اشک
که درد آبله پایی نمی‌کند لنگش

خرد نداشت سر و برگ نشئهٔ تحقیق
ز یک دو جام رساندم به عالم بنگش

تلاش وادی نومیدی‌ام از آن بیش است
که اشک سبحه‌ کشد در شمار فرسنگش

مزار کوهکن آن دم که بی‌چراغ شود
فتیله ترکند از خون من رگ سنگش

اگر ز آینهٔ دل غبار بردارند
عبیر پیرهن ‌کعبه جوشد از رنگش

نیافتیم در این عبرت انجمن سازی
که چون سپند نغلتد به سرمه آهنگش

به خویش باز نشد چشم ما ز وحشت عمر
دگر چه کار گشاید ز فرصت تنگش

به چار سوی تامل نیافتم بیدل
ترازویی ‌که ‌گرانتر ز دل بود سنگش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.