هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر درد و رنج عشق و عاشقی است. شاعر با استفاده از تصاویر شعله، داغ، و سوختن، حالات درونی خود را توصیف می‌کند. او از افسردگی، بی‌قراری، و جنون ناشی از عشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند این درد را تسکین دهد. شعر همچنین به ناتوانی در یافتن آرامش و منزلگاه واقعی اشاره دارد و عشق را به عنوان یک تجربه سوزان و بی‌پایان به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین سنگین مانند رنج و سوختن نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۷۴

کو شعلهٔ دردی‌که به ذوق اثر داغ
خاکستر من سرمه‌ کشد در نظر داغ

افسردگی از طینت من رنگ نگیرد
چون‌کاغذ آتش زده‌ام بال و پر داغ

غمخواری ما سوخته جانان چه خیالست
جز شعله نسوزد جگر کس به سر داغ

هر چند ندارد ره ما منزل تحقیق
چون شمع روانیم همان بر اثر داغ

از اهل هوس جرأت عشاق محالست
زبن بی‌جگری چند نجویی جگر داغ

هر لخت دل آیینهٔ برقی‌ست جهانسوز
خورشیدکشیده است جنونم به بر داغ

هر چند جهان خندهٔ یک لاله‌ستانست
کو دل ‌که برد رنگ قبول از نظر داغ

مهتاب شبستان خیالم بر رویی است
آن به‌که‌گل پنبه‌گذارم به سر داغ

با عجز بسازیدکه صد شعله درین دیر
شمشیر شکسته‌ست به زیر سپر داغ

ما را به بلای سیهی‌کرد مقابل
یارب‌که بسوزد کف آیینه‌گر داغ

بیدل ز دلم طاقت پرواز ندارد
هر چند به صد شعله برد بال و پر داغ
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.