هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، تنهایی، تقدیر، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند آینه، شیشه، و رنگ برای بیان احساسات عمیق و تفکرات فلسفی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سنگین، آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد.

غزل شمارهٔ ۱۹۰۵

رفت مرآت دل از کلفت آفاق به رنگ
مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ

ساغر قسمت هر کس ازلی می‌باشد
شیشه می می‌کشد اول زگداز دل تنگ

آگهی‌ گر نبود وحشت ازین دشت ‌کراست
آهو از چشم خود است آینهٔ داغ پلنگ

غرهٔ عیش مباشید که در محفل دهر
شیشه‌ای نیست‌ که قلقل نرساند به ترنگ

عشق اگر رنگ شکست دل ما پردازد
موی چینی شکند خامهٔ تصویر فرنگ

فکر تنهایی‌ام از بس به تأمل پیچید
زانو از موی سرم آینه‌ گم ‌کرد به زنگ

بی تو از هستی من ‌گر همه تمثال دمد
آب آیینه ز جوهر کند ایجاد نهنگ

بیخود جام نگاه تو چو بال طاووس
یک خرابات قدح می‌کشد ازگردش رنگ

هرکجا حسرت دیدار تو شد ساز بیان
نفس از دل چو سحر می‌دمد آیینه به چنگ

از ادبگاه دلم نیست گذشتن بیدل
پای تمثال من از آینه خورده‌ست به سنگ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.